نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند
که هر رهگذری را شبیه تو می بینم !!
نمی دانم غریبه ها ” تــــــــــــــــــــو ” شده اند
یا تو ” غریبـــــــــــــــــــــــــــه ” ؟!؟!؟
ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿✿ܓ✿
خاطــــرات" هر چه "شـــــیرین تر" باشند . . .
بعد ها از "تلخــی" ،
"گلو یــت" را بیشتر می سوزانند
حکـــــــــــــــــــــایت من… حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت… دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت… حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد… زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد… گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت… حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه… پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…
سلام پینوکیو
دلم برای دروغ های کودکیت تنگ شده .
پینوکیو یادت می اید روباه مکار تمام غم های روزگار را برایت به ارمغان می اورد و تو منتظر خوشبختی پدر ژپتو؟
پینوکیو جان هنوز هم فرشته ی مهربون کنارته؟؟ هنوز هواتو داره؟؟
راستی پینوکیو جان شنیدم حوالی همین خیابان خانه که نه عمارت خریدی و با چوپان دروغگو هم خونه ای شدی.
راستی مرد چوبی هنوز پدر ژپتو منتظر ادم شدنته؟؟ نکنه گربه ننه تمام صداقت ای روزگارمونو از دستت قاپیده باشه.
پنینوکیو دلم برای دروغی کودکیت تنگ شده
راستی خبر داری بعضی از دوستان دست تو و چوپان دروغگو از پشت بستن؟
یه روز عاشق و روز بد فارغ .
دوست خوبم هنوز قصه های دلم روی مغزم سنگینی می کند و از سر اجبار بلند فریاد می زنم حالم خوب است
پینوکیو خدا و شکر دماغم بزرگ نمی شود و با پزشکی قرار گذاشتم که اگر روزگاری هنر دروغ گفتن را یاد گرفتم مجانی عملم کن.
اصلا پینو کیو یارانه ماهانه ات را خرجم می کنی؟؟
دلتنگ خوشی هایت هستم.
ﻟﺒﺎﺱ ... ﺷﻠﻮﺍﺭ .... ﺳﺖ ...
ﺍﺩﮐﻠﻦ ﺧﺎﺻﯽ ﮎ ﺑﻮﯼ ﺗﻠﺨﺶ ﺑﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭ
ﻗﺎﻃﯽ ﺷﺪﻩ ...
ﭼﺎﯾﯽ ... ﻗﻬﻮﻩ ... ﻥﺳﮑﺎﻓﻪ ...
ﺳﺎﻋﺖ 12 ﺷﺐ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ...
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻓﻘﻂ نوعی خاص ....
ﺑﻌﻀﯽ ﺷﺒﺎ ﺳﺎﻋﺖ 10 ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻭ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻥ ...
ﻫﻤﺶ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ...
ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪِ ﺧﺴﺘﻪ ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ... ﮔﻮﺷﻪ ﮔﯿﺮ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ...
پﺸﺖ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰ ﻭ ﺧﺮﯾﺪﻥ ﻓﺎﻝ ...
ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﺪ 1 ﺩﻗﯿﻘﻪ ...
ﺳﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﯿﺘﻔﺎﻭﺕ ... ﺭﯾﻠﮑﺲ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻭ ﻋﺠﻠﻪ ...
ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ پر ﺣﺮﻑ ...
ﺷﺒﺎ ﺑﯿﺪﺍﺭ ... ﺭﻭﺯﺍ ﺧﻮﺍﺏ ...
ﺻﺒﻮﻧﻪ ﻭ ﻧﻬﺎﺭ ﯾﮑﯽ ... ﺍﻣﺎ ﺷﺎﻡ ﺗﮑﯽ ...
ﻫﻤﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ (ﻓﻨﺪﮎ ... ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ... ﺳﺎﻋﺖ . ..
ﻋﻄﺮ ... ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ... ﻭ )....
ﻃﻌﻢ ﺗﻠخ ﺧﯿﺎﻧﺖ ...
ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯿﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ ...
ﺑﯿﺨﯿﺎﻟﯽ ...
ﻧﺸﻨﯿﺪﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺩﻭﺭﻭﺑﺮﺕ ..
ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻫﻨﮕﺎﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ ...
ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩﻥِ ﺑﺎﻟﺶ ...
ﺑﺪﻭﻥ ﺧﻨﺪﻩ ... ﺑﺪﻭﻥ ﮔﺮﯾﻪ ...
ﺁﺩﻣﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﻭﺍﺳﺸﻮﻥ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺲ ...
ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ ﺟﺬﺍﺑﻦ ...
ﺍﮔﻪ ﺯﯾﺎﺩ ﺟﻠﻮ ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻣﺎ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﻫﻮﺱ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺍﻣﺎ ﺟﺎﺵ ﺑﻐﺾ ﻣﯿﮑﻨﻦ ...
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﺁﺩﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺷﺪ .!...
ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺷﻮﻥ ﻳﻪ ﻓﻨﺪﮐﻪ ...
ﻧﻪ ﺗﻮ ....